آیه 1 سوره حدید
<<1 | آیه 1 سوره حدید | 2>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
هر چه در آسمانها و زمین است همه به تسبیح و ستایش یکتا خدایی که مقتدر و حکیم است مشغولند.
آنچه در آسمان ها و زمین است، خدا را [به پاک بودن از هر عیب و نقصی] می ستایند، و او توانای شکست ناپذیر و حکیم است.
آنچه در آسمانها و زمين است، خدا را به پاكى مىستايند، و اوست ارجمند حكيم.
خداوند را تسبيح مىگويند، هر چه در آسمانها و زمين است، و او پيروزمند و حكيم است.
آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح میگویند؛ و او عزیز و حکیم است.
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
- سبح: خداوند ذاتا از آلودگيها و از نيازها و از نقصها پاك و منزه است، تسبيح و سبحان اللَّه گفتن اقرار به اين واقعيت در ذات پاك خداست.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
سیمای سوره حديد
اين سوره بيست و نه آيه دارد و در مدينه نازل شده است.
آيات اين سوره، علاوه بر تحكيم پايههاى عقيدتى، به دستوراتى در زمينههاى اجتماعى و حكومتى مىپردازد و در آيات اول، حدود بيست صفت از صفات الهى را مطرح نموده است.
عظمت قرآن، اوضاع مؤمنان و منافقان در قيامت، سرنوشت اقوام پيشين، انفاق در راه خدا و براى رسيدن به عدالت اجتماعى، انتقاد از رهبانيّت و انزواى اجتماعى، موضوعاتى است كه اين سوره به آنها پرداخته است.
امام سجاد عليه السلام فرمودند: خداوند مىدانست كه در آخرالزّمان گروهى ژرفانديش خواهند آمد، لذا سوره توحيد و آياتى از سوره حديد را نازل كرد (تا مردم، خدا را بهتر بشناسند) و هر كس غير از اين صفات را بر خدا بپذيرد، هلاك مىشود. «1»
«1». تفسير نورالثقلين.
جلد 9 - صفحه 452
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان.
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1»
آنچه در آسمانها و زمين است براى خداوند تسبيح گويند و اوست عزيز حكيم.
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «2»
حكومت آسمانها و زمين براى اوست، زنده مىكند و مىميراند و او بر هر چيزى تواناست.
هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «3»
اوست اول و آخر و ظاهر و باطن و او به هر چيزى آگاه است.
نکته ها
آخرين آيه سوره قبل (واقعه) درباره تسبيح خداوند بود: «فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ» و اولين آيه اين سوره نيز تسبيح خداوند است. «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
آغاز هشت سوره قرآن، با تسبيح خداوند مىباشد: اسراء، نحل، حديد، حشر، صفّ، جمعه، تغابن و اعلى. و بيش از نود بار اين واژه در قرآن آمده است، در حالى كه تنها چهار سوره با حمد الهى آغاز مىگردد: حمد، انعام، سبأ و فاطر. و حدود هفتاد بار اين واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است. شايد رمز غلبه تسبيح بر حمد خداوند، اهميّت مبارزه با شرك و خرافات و فراوانى آن در عقايد بشرى و تقدّم پيرايش بر آرايش باشد. همان گونه كه در اذكار نماز، «سبحان الله» مقدّم بر «الحمد لله» است.
جلد 9 - صفحه 453
در جهانبينى الهى، تمام هستى در حال تسبيح خداوند است، گرچه ما آن را نفهميم «وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ» «1» و اين تسبيح، آگاهانه است. «كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلاتَهُ وَ تَسْبِيحَهُ» «2»
قرآن، نام برخى از تسبيح كنندگان را به خصوص ذكر كرده است:
الف) فرشتگان. «نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ» «3»
ب) رعد آسمانى. «يُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ» «4»
ج) پرندگان. «أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الطَّيْرُ» «5»
د) كوهها. «سَخَّرْنا مَعَ داوُدَ الْجِبالَ يُسَبِّحْنَ» «6»
تسبيح خداوند، وسيله نجات از گرفتارى است. «فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ. لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ» «7» اگر يونس اهل تسبيح نبود تا روز قيامت در شكم ماهى باقى مىماند.
مراد از اوّل و آخر بودن خداوند، ازلى و ابدى بودن اوست، يعنى او قبل از هر چيز بوده و بعد از هر چيز خواهد بود و وجود او ظاهر و آشكارتر از هر وجودى است و در عين حال، نهانتر از هر نهانى است. او ظاهر است، چون دلايل بسيارى بر وجودش دلالت مىكند و باطن است، چون به تمامى امور عالم است.
پیام ها
1- خداوند از هر گونه عيب و نقص و عجز منزّه است و همه هستى بر اين امر گواهى مىدهند. «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
2- تسبيحگويان آسمان، مقدّم بر زمينيان هستند. «سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
3- قدرتى ارزش دارد كه اعمال آن حكيمانه باشد. «هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ»
4- فرمانرواى حقيقى آسمان وزمين، خداوند است. حكومت بشر بر زمين، امرى
«1». اسراء، 44.
«2». نور، 41.
«3». بقره، 30.
«4». رعد، 13.
«5». نور، 41.
«6». انبياء، 79.
«7». صافّات، 143 و 144.
جلد 9 - صفحه 454
اعتبارى ومجازى است، به آن مغرور نشويم. «لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»
5- خدايى كه صاحب عزّت، حكمت، حاكميّت و قدرت و مرگ و زندگى موجودات به دست اوست، سزاوار تسبيح و تقديس است. «الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ، لَهُ مُلْكُ، قَدِيرٌ يُحْيِي وَ يُمِيتُ»
6- آغاز و انجام و غيب و شهود هستى، به دست خداست. هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ ...
7- مهمتر از خلقت حكيمانه و مالكيت مقتدرانه، علم ونظارت دائمى خداوند است. «وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»، (با توجه به دو آيه قبل)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1»
سَبَّحَ لِلَّهِ: تسبيح نمود مر خداى را از آنچه لايق و شايسته جلال او نيست از صفات نقص، و به پاكى و پاكيزگى ياد كرد ذات سبحانى را، ما فِي السَّماواتِ: آنچه در آسمانهاست از ملائكه و شمس و قمر و كواكب و غير آن، وَ الْأَرْضِ: و آنچه در زمين است از حيوانات و نباتات و جمادات و غير آن.
تنبيه: در تسبيح موجودات، علما را دو قول است:
1- تسبيح حالى و تكوينى، يعنى هر موجودى به لسان حالى ندا كند در عالم، بر وجود صانع حكيم، كه ايجاد و ابداع فرموده آنها را و به زبان بىزبانى فقر ذاتى خود و غناى ذاتى خالق خود را گويا هستند؛ و نيز
«1» به نقل از تفسير نور الثقلين، جلد 5، صفحه 231، حديث 4.
«2» به نقل از تفسير نور الثقلين، جلد 5، صفحه 231، حديث 1. با جايگزينى «نفس و اهل او ...»
جلد 13 - صفحه 9
نقصانات خلايق، دالند بر كمال خالق؛ و كثرات و اختلافات مضاده آنها، شواهدى هستند بر وحدانيت الهى و نفى شريك و ندو ضد از ساحت قدس سبحانى؛ چنانچه حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمايد:
به شعور دادن مشاعر، شناخته شود كه مشاعرى ندارد؛ و به جوهريت جواهر، شناخته شود كه جوهر نباشد؛ و به مضاده بين اشياء، شناخته شد كه ضدى ندارد، و به مقارنت مصنوعات و ممكنات به صفات و لوازم، شناخته شود كه قرين براى او نيست.
حاصل آنكه جميع مصنوعات و ممكنات به صفات و لوازم و آثارشان، دالند بر صانع و خالق، و تنزيه ذات سبحانى از صفاتى كه مستلزم عجز و نقصان است.
دل هر ذره را كه بشكافى
آفتابيش در ميان بينى
و فى كل شيء له آية
تدلّ على انّه واحد
قول دوم: تسبيح مقالى و ارادى؛ آنكه هر طبقهاى از حيوان و نبات و جماد داراى شعور و ادراك، و هر دسته تسبيح كنند به لغتى ذات احديّت الهى را، چنانچه بسيارى از مردم را كه لغات آنها را هيچ ندانيم گمان كنيم مانند صداى طيور است، چنانچه صداى طيور را نفهميم و حال آنكه هر يك تسبيح كنند ذات سبحانى را.
به ذكرش آنچه بينى در خروش است
دلى داند در اين معنى كه گوش است
در مناقب- روايت شده حضرت سجاد عليه السّلام دو ركعت نماز خواند، پس در سجده تسبيح نمود، باقى نماند نه درخت و نه كلوخى مگر آنكه تسبيح كردند با آن حضرت. «1» بنابراين همين كه در زمانى واقع شد، دلالت بر امكان، و امتناع و استبعاد را رفع و امكان استمرار را در تمام ازمنه ثابت نمايد؛ و شنوانيدن آن در بعض اوقات از جهت اعجاز بوده، چنانچه سنگريزه در كف
«1» مناقب ابن شهرآشوب، جلد 4، صفحه 136.
جلد 13 - صفحه 10
مبارك حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله ظاهر شد.
وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ: و او است غالب بر هرچه خواهد، دانا به وجوه صلاح به هرچه فرمايد. اين كلام اشعار است به آنچه مبدء تسبيح و تنزيه است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «1» لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «2» هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظَّاهِرُ وَ الْباطِنُ وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ «3» هُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ «4»
لَهُ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ «5» يُولِجُ اللَّيْلَ فِي النَّهارِ وَ يُولِجُ النَّهارَ فِي اللَّيْلِ وَ هُوَ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «6»
ترجمه
تسبيح گويد مر خدا را آنچه در آسمانها و زمين است و او است تواناى درست كردار
مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين زنده ميگرداند و ميميراند و او بر همه چيز توانا است
او است اوّل موجودات و آخر آنها ظاهر و آشكار و باطن و پنهان از انظار و او بهمه چيز دانا است
او است آنكه آفريد آسمانها و زمين را در شش روز پس مستولى شد بر عرش ميداند آنچه را كه ميرود در زمين و آنچه را كه بيرون ميآيد از آن و آنچه فرود ميآيد از آسمان و آنچه بالا ميرود در آن و او با شما است هر جا كه باشيد و خدا بآنچه ميكنيد بينا است
مر او را است پادشاهى آسمانها و زمين و بسوى خدا بازگشت داده ميشود كارها
درمىآورد شب را در روز و در ميآورد روز را در شب و او دانا است بآنچه در سينهها است.
تفسير
تمام موجودات آسمانى و زمينى بزبان حال و مقال تسبيح و تنزيه مينمايند ذات ذو الجلال را از هر عيب و نقص نهايت آنكه تسبيح بعضى را ما ميشنويم و ميفهميم و تسبيح بعضى را نميشنويم و نمىفهميم و مكرّر باين معنى تصريح شده و بيان آن گذشته است و اين راز و نياز و سوز و گداز هميشه در عالم بوده و هست و خواهد بود و لذا گاهى بلفظ ماضى و گاهى بمضارع و گاهى بمصدر در كلام الهى
جلد 5 صفحه 140
از آن تعبير ميشود و اينكه متعدّى بلام شده با آنكه سبّح متعدّى بنفس است براى اشعار بآنست كه بايد عمل خالصا لوجه اللّه واقع شود و او است خداوندى كه غالب و قادر بر هر چيز و در هر امر است و كسى نميتواند او را از مقصودش باز دارد و تمام افعالش بر وفق حكمت و مصلحت و متين و محكم است از براى او است پادشاهى و تصرف تامّه و عامّه در تمام مملكت وجود و همه مملوك اويند بملكيّت حقّه حقيقيّه زنده ميكند خلق را در بدو امر و ميميراند آنها را در وقت مقدّر و باز زنده ميكند براى مجازات اعمالشان و او بر هر امر از احياء و اماته و اعاده و هر چه بخواهد و ممكن باشد توانا است و پيش از وجود همه موجودات او بوده و بعد از فناء همه خواهد بود و دو سر حلقه خط هستى و بدو و ختم آن باو پيوسته و از او شروع و باو ختم ميشود او كائن ازلى و باقى ابدى است وجود او ظاهر است در تمام مظاهر و همه موجودات آيات وجود و علم و قدرت و ساير صفات اويند و هيچ كس بكنه ذات او پى نبرده و نخواهد برد حتّى شخص اول عالم امكان كه فرموده ما عرفناك حق معرفتك و او است غالب و قاهر بر تمام موجودات و عالم است بتمام اسرار و خفيّات بطوريكه در علم او ظاهر و باطن اشخاص و اشياء يكسان است چون او در صفحه ذات خود تمام حقايق را مشاهده مينمايد و بيان خلقت آسمانها و زمين و استقرار بر عرش در سوره اعراف گذشت و تخمى را كه زارع در زمين ميكارد و هر چه مانند آن در دل زمين جاى گيرد و گياهى را كه از آن سر بدر ميكند و هر چه مانند آن باشد ميداند و هر چه از آسمان مانند باران و برف و غيره نازل شود و هر چه مانند آه مظلوم و دود و بخار بآسمان صاعد گردد ميداند و مىبيند و ميشناسد عنايت او هميشه با خلق هست هر جا باشند و علم و قدرت او بر آنها احاطه دارد و از تمام اعمال و افعال و اقوال و احوال آنها از بد و خوب و خير و شرّ آگاه است ميبيند و ميداند و ميشناسد و تأييد ميكند و باز ميدارد و پاداش ميدهد و بكيفر ميرساند خلاصه آنكه سلطنت تامّه و عامّه در تمام عوالم وجود بدون شريك و مزاحم و معارض و منازع از آن حق است و مرجع تمام امور بحكم خدا است در دنيا و آخرت نهايت آنكه در دنيا بمردم قدرت داده بقدريكه بتوانند باختيار خود كار خوبى بكنند و در آخرت بآنها جزاى احسن عنايت فرمايد
جلد 5 صفحه 141
و در آخرت ديگر تكليفى نيست فقط حكم الهى است و دخول شب در روز و دخول روز در شب و كوتاه و بلند شدن آن دو بر طبق حكمت و مصلحت خلق و علم خدا بضمائر و اسرار بندگان مكرر بيان شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
سَبَّحَ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ الأَرضِ وَ هُوَ العَزِيزُ الحَكِيمُ «1»
بسم اللّه الرحمن الرحيم و الحمد للّه رب العالمين و الصلاة و السلام علي سيد المرسلين و علي آله سادات اهل السماوات و الارضين و اهل الجنة اجمعين و علي جميع الانبياء و المرسلين و اللعن علي اعدائهم من الاولين و الاخرين من الان الي يوم الدين- الكلام في فضلها: از إبن بابويه مسندا از حضرت صادق عليه السلام:
فرمود:
(من قرء سورة الحديد و المجادلة في صلاة فريضة ادمنها لم يعذبه اللّه حتي يموت ابدا و لا يري في نفسه و لا في اهله سوءا ابدا و لا خصاصة في بدنه)
و در مجمع از جابر جعفي از حضرت باقر (ع) فرمود:
(من قرء المسبّحات كلّها قبل ان ينام لم يمت حتي يدرك القائم عليه السلام و ان مات کان في جوار رسول اللّه (ص))
و از پيغمبر (ص) روايت شده که فرمود:
(من قرء هذه السورة کان حقا علي اللّه ان يؤمنه من عذابه و ان ينعم عليه في جنته الحديث)
و غير اينها از اخبار.
مفسرين نظر به اينكه غير از ملائكه و جن و انس را صاحب عقل و شعور نميدانند بعضي گفتند: مراد از ما در ما في السماوات و الارض من است که مختص باين سه طايفه باشد و اينکه كلام از جهاتي باطل است. اولا: مخالف صريح آيات شريفه قرآن است که مكرّرا اشاره شده مثل قضيّه نمله و هدهد و سليمان و قضيّه داود و طير و جبال که ميفرمايد: إِنّا سَخَّرنَا الجِبالَ مَعَهُ يُسَبِّحنَ بِالعَشِيِّ وَ الإِشراقِ وَ الطَّيرَ مَحشُورَةً كُلٌّ لَهُ أَوّابٌ ص آيه 17 و 18 و نيز ميفرمايد: وَ سَخَّرنا مَعَ داوُدَ الجِبالَ يُسَبِّحنَ وَ الطَّيرَ وَ كُنّا فاعِلِينَ انبياء آيه 79 و غير اينها از آيات بسيار.
و ثانيا: مخالف اخبار بسيار است که تواتر معنوي دارد که ائمّه زبان
جلد 16 - صفحه 415
حيوانات را ميدانستند و آنها ميآمدند و عرض حاجت ميكردند و جواب ميگرفتند، و قضيّه سنگ ريزه در كف مبارك پيغمبر (ص) و شهادت سوسمار و شتر شاهزاده خراساني، بلكه در حقّ بسياري از انبياء که ميفرمايد: عُلِّمنا مَنطِقَ الطَّيرِ نمل آيه 16.
و ثالثا: لفظ ما بمعني من خلاف ظاهر است، بلي بمعني عام مثل همين آيه مانعي ندارد، و بعضي حمل بر تسبيح تكويني كردند که وجود آنها دلالت بر قدرت و علم و حكمت الهي ميكند اينکه هم باطل است، زيرا اينکه دلالت را تمام حتي مشركين هم ميدانند که در آيات بسيار تصريح شده مثل: وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن خَلَقَ السَّماواتِ وَ الأَرضَ وَ سَخَّرَ الشَّمسَ وَ القَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللّهُ وَ لَئِن سَأَلتَهُم مَن نَزَّلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحيا بِهِ الأَرضَ مِن بَعدِ مَوتِها لَيَقُولُنَّ اللّهُ آيه 61 و 63 سوره عنكبوت و قريب همين مفاد در سوره مباركه لقمان آيه 24 و زمر آيه 35 و زخرف آيه 8 و آيات ديگر و اينکه منافيست با آيه شريفه تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبعُ وَ الأَرضُ وَ مَن فِيهِنَّ وَ إِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم اسراء آيه 46 پس بنا بر اينکه ميگوئيم:
جمله ذرّات زمين و آسمان
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 1)- آیات ژرف اندیشان! گفتیم این سوره با یک بخش توحیدی که جامع حدود «بیست وصف» از اوصاف الهی است آغاز میشود، اوصافی که شناخت آنها سطح معرفت انسانی را بالا میبرد و به ذات مقدس او آشنا میکند، و هر قدر اندیشمندان بیشتر در آن بیندیشند به حقایق تازهای دست مییابند.
در حدیثی از امام علی بن الحسین علیه السّلام میخوانیم: که فرمود: «خداوند متعال میدانست که در آخر زمان اقوامی میآیند که در مسائل تعمق و دقت میکنند، لذا سوره قل هو اللّه احد و آیات آغاز سوره حدید را نازل فرمود.
به هر حال، نخستین آیه این سوره از تسبیح و تنزیه خدا شروع کرده، میفرماید: «آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح میگویند، و او عزیز و حکیم است» (سَبَّحَ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ).
زیده تفسیر نمونه، ج5، ص: 93
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج11، ص7
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم